نکته : استاد دانشگاه است و در رشته
علوم سیاسی ، خاورمیانه را تدریس می کند ؛ بنا به شخصیت اطلاعاتی و
امنیتی بودنش بسیار مرموز برخورد می کند ؛ اما صاف و پوست کنده حرفهایش
را می زد و آن دقایق اول مات و مبهوت به او نگاه می کردم ؛ اما سخنانش
از تلنگر گذشت و به پتک شبیه شد !
در سال 1355 در تهران بوده است و نیز
در بهار سال 1360 ، و هم در سال 1367 پایان جنگ ؛ در حین مصاحبه ،
تلفنم به صدا درامد و از حرف زدنم ، متوجه شدم که فارسی را بهتر از من
می داند ، اما ابراز نکرد و من هم به سخنی به میان نیاوردم ، به یاد «
داونتن » افتادم ، کارمند اطلاعاتی نروژ که در تهران مدتها زندگی می
کرد و بعد با آب و تاب در نروژ برای همه ازبودن در بین ایرانیان می گفت
!
به مناسبت انتخابات عراق نزد او رفتم ،
اما آنقدر شاخه شاخه ترسیم کرد و از ایران گفت ، که عراق را به کلی
فراموش کردم ! و حال این هم شرح ماجرای دیدار 5/2 ساعته من با او ، که
صبح امروز سه شنبه اول ماه فبریه ( 13 بهمن 1383 ) رخ داد و عینا آن را
منعکس می کنم.( قانعی فرد )
------------------------------------------------------------------------
1.
نیروی
اپوزیسیون ایرانی
شما سالها است که در
خارج از کشور راه پیمایی و شعار و مراسم دارید و روزانه گزارشهای پی در
پی به سازمانهای بین المللی ارایه می دهید ؛ اما تا کنون نتوانسته اید
که جزیی از اصول بنیادی حکومت ایران را تغییر دهید ؛ و روز به روز
حکومت حاکم با سیاست مافیایی خود ، به جنجال آفرینی می پردازد . از
طرفی در لبنان شیعیان را به تحریک در مسایل امنیت اسراییل اغوا می کند
، از طرفی دیگر با ترور های پی در پی توانست که ائدئولوگ های جدی و
فعال را از بین ببرد . و حال اپوزیسیون ایرانی از حالت جدی خارج شده
است و بیراهه می رود ؛ یعنی با دوری از داخل جامعه ایران از رشد هماهنگ
با داخل جامعه بازمانده و من امروز همه را به مرده ای مدعی شبیه میکنم
که فقط گاهی صدایی ایجاد می کند. یک زمان هم " سازمان مجاهدین خلق "
جدی بود ، اما به مرور نیروهای امنیتی ایران توانستند در داخل
اپوزیسیون ایرانی نفوذ کنند و اینقدر دامنه اختلافها را گسترده بکنند
که همه را به نوعی تسویه حساب سرگرم کنند .
در آن اوایل هم بعضی از سازمانها رفتند
تا با کمک نیروی نظامی به فتح ایران بپردازند ، اما مهره های حکومت
شدند ، عملا....یعنی وجود و عملکرد غلط آنها باعث موج سواری حکومت شد و
هر تسویه درون گروهی را در داخل مملکت به آن گروه های ضعیف نسبت می داد
و نهایت استفاده را حکومت از اپوزیسیون خود کرد و به حدی پراکنده ساخته
است که بهتر است از وجود انها بحثی نکنیم .
و از نظز بین المللی هم آنها بیشتر به
بازیگرانی بازنشسته شبهت دارند که حتی دوربین کارگردانان جهانی ، یکبار
هم روی آنها زوم نخواهد کرد .
و اگر منظورتان از روشنفکران ایرانی
است و فعالان سیاسی ، باید بگویم که شما بیشتر نمایشگر دارید و هنرپیشه
بدل ، تا کنون چند نفر شخصیت جدی و جهانی داشته اید که حکومت نتواند
روی آن براحتی عبور کند ؛ به نحوی هم روشنفکران شما حرفی برای جهان
امروز نداشتند و ندارند ، یک شیرین عبادی آمد و رفت ، من همیشه در
مباحثه با یرانیان می شنوم و می خوانم که این و آن از روشنفکران ما
هستند ؛ حال با این همه جبهه روشنفکری چرا تا امروز چنین درمانده و
عاجز شده اید ، کشوری مانند اکراین و یا شیلی ، با اندازه شما از
روشنفکر و ...بحث نکرد و به جای تئوری به عمل پرداخت و نتیجه گرفت ، می
شود بگویید کدام روشنفکر ؟ کدام فعال ؟
دولت انگلستان و امریکا ، در دو دوران
تغییر حکومتهای پهلوی از همان مهره های ایرانی استفاده می کرد ، حال به
من بگویید که این عمل در کدام قاموس می گنجد ؟ بیشتر به دنبال منفعت
اند تا مردم جامعه...همین سه سال پیش بود که 34 نفر از ایران آمدند
آمریکا و خود را نمایندگان پرنفوذ در داخل جامعه ایران نامیدند و
متقاضی چند میلیون دلار پول و حمایت مالی بودند که در عوض منظورات
آمریکا را تامین می کنند ، پس از جلسه ، هفته بعد من در تلویزیون یونان
دیدم که ایشان در تلویزیون دولتی ایران ، میز گرد دارند ؛ و آن جلسه
برای من فقط یک فوت وقت بود و دیگر پس از آن ، هیچگاه فعالان و
روشنفکران ایران را جدی نگرفتم. چون بیشتر هدف آنها از ارتباط ها نه
آزادی است ، بلکه گام برداشتن در محور قدرت است !
و با این شناخت ، من تصور میکنم که در
هر محفل روشنفکران و فهعالان شما می شود نفوذ کرد ، حال چه کشوری
بخواهد این مساله را انجام دهد و چه خود حکومت ، چون فعالان و
روشنفکران ایرانی آسیب پذیر و تغییر پذیر هستند و چون نوعی تشت آرا هم
وجو دارد فاین نفوذ سریعتر و راحت تر است.
2.
قومیت
های ایرانی و جریان انقلاب
ایران از همان آغاز انقلاب ، حکومت
شگردی را به کار برد که جزو اندیشه مردم شد ، کردها و ترکها و عربها را
به این بازی کشاندند و هنوز هم کمر راست نکرده اند و زیر بار این بی
اعتمادی مانده ا ند .
اول از همه ، ببینید من انقلاب مردم
ایران را به طور صد در صد به رسمیت نمی شناسم !...یک موج احساس و هیجان
بود ! و آتشی بر افروخته که غیر هم پیمانان از آن استفاده کردند و
چندین ایرانی ، به قول شما روشنفکر و فعال ، در آن بازی حرکت کردند ، و
شاه وارد معرکه ای نابهنگام شد ، چون در مملکت داری خودش از الگوی غربی
استفاده نمی کرد و همان روش سنتی را پیش برد که موجب بروز انقلاب شد ،
منافع اقتصادی زمینه را برای ایجاد این انقلاب هموار کرد ، و سختی و
مافات از بین بردن زیر ساخت ها موجب این عدم آسایش برای مردم شد. در
قبل از انقلاب من شاه را دیدم از نزدیک ، البته یکبار ، او در اوهام
وجود و حضور لشگریان و مدال دارانش بود و دل خوش به همان دانشجویانی که
بورسیه کرده بود ، که آخر الامر تحریک و معامله آن دو قشر باعث نابودی
خودش شد و هزینه را نه تنهااو، بلکه مردم ایران دادند.
بعد حکومت ملا ها ، و بنیاد گراها ، در
همان چند روز اول ، بی برنامگی و آشفتگی آنها بر همه معلوم شد ، از
سیاست چینی پیروی کردند و با تحریک مردم و توسط خود مردم ، به تسویه
مخالفان پرداختند
اعدام های فله ای ، حذف احزاب سیاسی ،
پاک کردن همه نشانه های حکومت قبلی – جز سازمان اطلاعات و امنیت – و در
دست گرفتن کلیه سازمانها توسط حکومت و گماشتن یک عده جوان احساسی خام ،
شد آفت مردم ایران ..... و قومیت زدایی هم از کردستان و آذربایجان شروع
شد ، بهانه ای برای ایجاد جو رعب و وحشت می توانست مردم را سرگرم سازد
و پایه های ازبین رفته حکومت را باز سازی کنند .
البته این پایه ها ، بازسازی نشده ،
بلکه با زد و بند و ارایه منافع گسترده ، همچنان از فرو افتادن نگاه
داشته اند و گرنه این حکومت از لحاظ استقرار مانند شاه نیست ، اما به
خطا های شاه هم مرتکب نمی شود .
بنابراین مبحث دین و مذهب و قومیت ،
بهترین حر به های مورداستفاده حکومت فعلی ایران است و تنها راه حل هم
حضور جدی آن اقوام است در صحنه قدرت .
3.
رفراندم و انتخابات در ایران
این
رفراندم ، به نظر من اگر پاسخ به 6 مساله را ارایه کند ، موفق است و
گرنه نمایشی است کودکانه :
-
زمینه انجام و ابزار را مشخص کنند.
-
چه افرادی متصدی ادامه این امر هستند ؟ نسل جوان یا نسل گذشته ؟
-
چه بستر و انگیزهایی برای مردم به وجود آورده اند تا در این مراسم
شرکت کنند؟
-
صورت اصلی مساله را به همان حربه های قدیمی ، دین و مذهب ، منحرف
نکنند .
-
تغییر حکومت مورد نظر است یا رویکرد این حکومت ؟
-
چه قانون اساسی شفافی نوشته شده که مردم بخوانند و به آن رای دهند
؟
در سوال اول ، شما هنوز بین نیروهای
فعال یک اتحاد ندارید ، پس ابزار اول وجود ندارد ، چون یکی به جمهوری
رای می دهد و یکی دیگر به سلطنت و یکی هم هنوز خواهان جنگ چریکی و
مسلحانه است ، وانگهی اول به مردم باید اعلام کرد که ای جهانیان ، ما
از شما می خواهیم که ما را در انجام این مقصد و مسیر یاری دهید ، وقتی
مقصد هنوز معلوم و روشن نیست ، بحث تاج و کلاه پیش می آید و منافع همان
منتظران رانده شده از صحنه قدرت ، در اولویت قرار می گیرد.
در سوال دوم ، من بنا به تجربه شخصی ام
از ایران ، معتقدم که نسل جوان بهتر است ، چون نسل قبلی در زندان عقد ه
های ائیدئولوژی و سیاست های قبلی سرخورده است و هنوز خواهان انتقام است
و مطرح کردن دوباره همان امیال سرکوب شده ؛ اما این نسل بهتر و پاک تر
می تواند با تکیه بر تجربه تاریخی و شناخت سیاسی امروز قدم بهتر ی
بردارد ؛ اما به روی صحنه آمدن هنر پیشگان قدیمی ، مایه کم فروشی بلیط
این نمایش می شود و برای کارگردان ، به جای نشاط جامعه ، نوعی درام و
سرخوردگی برایش به وجود می آید.
در سوال سوم ، مردم در این دو ماه راه
و چاه را نشناخته اند ، شده اند تماشاگری که نه تشویق می کنند و نه
نفرین ، چون همان هنرپیشه های قدیمی ، به نقد حرکات و رفتارهای شخصی
خود پرداخته اند ، پس مردم آن را به عنوان یک قضیه مبهم و گنگ می بینند
که کسی نمیداند مقصود چیست ، از روحیه ایرانی ها هم من تجربه دارم ، که
همان هنرپیشه ها قصدشان خلع سلاح همدیگر است که مبادا یکی از رقبا در
این نمایش عهده دار نقشی مهم بشود ، نقد نمی کنند ؛ هر روز محاکمه می
کنند .
پس تا این شعار فراگیر نشود و به یم
خواست درست و اصولی تبدیل نشود ، همچنان این فکاهی قدرت طلبی باقی
خواهد بود و بعد از مدتی هم این نسل جوان فراموش می کنند ، چون دغدغه
های آنان را امروز نمیتوان نه با رویای خام و نه هیجان و نه با جنگ و
جدال پاسخ گفت .
در سوال چهارم ، به اصل اول قانون
اساسی فرانسه توجه کنید که کشوری لائیک است و غیر مذهبی ، تا زمانی که
ایرانیان از بازی شیعه اثنی عشری و یا سنی گری و یا شرع و دین
و.....رها نشوند ، همچنان در این دام و مغلطه و سفسطه باقی خواهند
ماند. پس این ابزار زا باید رها کرد ، حکومتی پیروز است که در آن آزادی
و لیبرالی وجودداشته باشد .
هنوز مخالفان حکومت و داخل حکومت از
همدیگز مطلع نیستند ، اپوزیسیون شما ها ، سالهاست از جامعه به دور است
و داخلی ها هم سالها است گوشهایشان را از شنیدن اپوریسیون گرفته اند ؛
پس با کدام گفتگو و دیالوگ می خواهید به نتیجه برسید ؟ گاه یک کشیش ،
بنا به اقتضای مردم در نزد یک کمونیست می نشیند و درباره یک موضوع به
بحث می نشینند ؛ در ایران شما هر کدام بر لبه تیغ راه می روند ، از وسط
شقه کردن هنوز مدل روز است......جالب است می گویید رفراندم ، آن وقت
رفراندمی که در آن هنوز سانسور همدیگر و منفعت طلبی موج می زند
در سوال پنجم ، این رفراندم برای چیست
؟ تغییر حکومت فعلی یا تغییر عملکرد آن ؛ در هر دو معنی بیراهه است ،
زیرا تا توجیه نداشته باشید و عرصه لازم نباشد ، حکومت فعلی تغییر
نخواهد کرد ، از نظر رویکردی هم در این دو دوره مشاهده کردیم که
رقصیدن یک هنرپیشه طناز بود در داخل یک کوچه بن بست ؛ و یا پشت پرده
نمایش ، مردم فقط صدای موزیک آن را شنیدند ، همه آن فعالهای اصلاح
طلبی هم با مخالفان خود بر سر منفعت جنگ دارند و قدرت ؛ در هشت سال می
شود یک جامعه را متحول کرد ؛ اما تا روز آخر و دقیقه اخر ماندن بر سر
یک روش و تغییر ناپذیری ، به نوعی تحجر نوین مبدل شد که الان می بینند
مردم ؛ هر چه بود نمایشی کذایی بود.
در سوال ششم ؛ مردم هنوز جدی نگرفته
اند ، اگر از او بخواهید که در یک چهارچوب نامشخص و رویایی گام بردارد
، همین بساط ادامه خواهد یافت ؛ باید متحول کنید روشها را ، 34000 نفر
در 2 ماه می شود 500 نفر در روز ، سایت شخصی دانشگاه ما در روز 3000
بازدید کننده دارد !...باید این بازی را تغییر بدهند و گرنه فقط در
خاطره ها می ماند. اما زمانی که جدی شد و مستمر و بستری فراهم ؛ آن وقت
مردم هم باور خواهند کرد ، اما من معتقدم که هنور همه دارند به همدیگر
هاج و واج نگاه می کنند و در روئاها سیر می کنند. هنوز در این رفراندم
از همه مردم دعوت نشده !....چون هنوز مبهم است و به زبان کوچه و
بازارانها نیست ، باید به مردم تزریق کرد این دارو را ، بعد انتظار
بهبود از مردم مریض داشت و گرنه فقط شن بازی است .
4.
معامله آمریکا و اسراییل با ایران
ایران به نوعی مافیا شبیه شده است ،
منظورم حکومت آن است ، ببینید حکومت ایران الان هیچ حربه ای جز این جنگ
افروزی در اختیار ندارد ، در همسایگان حرکت رو به سمت دمکراسی را داریم
می بینیم، پس لاجرم ایرانیان هم باید این راه را طی کنند ، اما حکومت
که خواهان آن نیست، این مردم جامعه اند که باید تصمیم را اتخاذ کنند ،
حال حکومت به دنبال تسلط بیشتر بر اوضاع داخلی است ، بنابراین تنها راه
بقای آن در حال حاضر پناه بردن به یک جنگ است ، حتی باید از اسراییل و
آمریکا هم ممنون باشد که تاسیسات اتمی را بمباران بکند و برای بقا حاضر
به این معامله هم هست .
چون زبان منطق چانه زنی ازنگاه حکومت
ایران، از بین رفته حال تنها حربه شعله افروزی یک جنگ است، و گرنه
آمریکا خواهان منافع اقتصادی است و لاجرم باید با همپیمانان خود در
اروپا راه و کاری برای رسیدن به این مسایل بجویند .
------------------------------------------------------------------------
برای ارایه نظریات خود به این جا مراجعه کنید
:
http://www.hasbohal.blogspot.com