[ 27.02.2005 ] گفت و گویی با شیخ عزالدین حسینی ، از مذهبیون دگراندیش و تبعیدی دوران دین سالاری به پایان رسیده است عرفان قانعی فرد
-------------------------------------------------------------------- شیخ عزالدین حسینی همان است که در دوران تحصیل و تدریس فقه و اصول ، در کردستان به مخالف شهرت داشت ودر آغاز انقلاب ایران ، شيخ عزالدين حسيني، از رهبران روحاني سنيهاي کردستان ، خواستار به رسميت شناختن مليت، قانون اساسي ايران بود كه حقوق فرهنگي،اقتصادي و سياسي و اجتماعي همه گروههاي قومي رسماً و قانوناً شناخته شودو مرزهاي استاني مجدداً ترسيم گردد. با برافروخته شدن لهيب آتش در منطقه و درگيريها ، با وجود توافقيصوري و ظاهري بين دولت و كرد ها ، صدها گروه و دسته نابود و هزاران نفر تلف شدند. گروههاي خودمختاري طلب و دمكراسي خواه در آغاز انقلاب ايران بهفعاليت جهت برقراري حكومت خودمختاري پرداختند، ناآرامي و اغتشاش مانعشد تا دولت نظر مساعدي دربارة خواسته آنان داشته باشد. شايد اگراحزابميتوانستند خواسته خود را به دولت ايران اعلام دارند، چنین نمی شد . اما هيئتهاي اعزامي ومأمور براي ايجاد سروسامان كردها به آن ديار آمدند و خواسته خودمختاريكردها ـ كه بيشتر توسط عبدالرحمن قاسملو و شيخ عزالدين حسيني اعلامميشد ـ در آن فضا قابل پذيرش نبود. عملكرد احزاب و شاید سیات جنگ افروزی و تفرقه افکنی ، دولت را وادار به اعزام نيرو جهت سركوب و رفع بحرانكردستان نمودند. بعد از سفرهاي مكرر فروهر، طالقاني به همراه بهشتي،رفسنجاني و بنيصدر وارد سنندج شدند و با سران كُرد به مذاكره پرداختند ونخستين فردي كه در اين مذاكره حضور داشت شيخ عزالدين، بلوريان و صادقوزيري بود. شيخعزالدين و مفتيزاده با هم به مذاكره و گفتگو پرداختند. مفتيزاده برروي مذهب و دين احزاب اصرار ميورزيدند كه مردم به تقوا و پارسايي و زهد دعوت شوند و احزاب هم وي را به عنوان رهبر مذهبي و چهره شهير به وياحترام ميگذاردند و وي در برابر احزاب لائيك چپ ايستادگي ميورزيد ودغدغة خويش را رشد بهائيه و گرويدن مردم به آيين بهاء و فعالان بهائيان اعلامداشت. آخر الامر مفتی زاده در زندان اوین پس از 8 سال ، به سرطان مبتلا شد و در واپسین روزها ی عمر آزاد شد و آنگاه آقای خمینی حکم تعقیب شیخ عزالدین را صادر کرد و سپس جنگ کردستان شروع شد و وی از ان سال تا به امروز در تبعید و غربت به سر می برد . با او صحبت کردم ، به سختی و در بستر بیماری ، اما امیدوار و با ذهنیتی جویا و فعال سخن می گفت ، قبل از پرداختن به مساله کردستان ایران ، که به خاطر تاریخ معاصر کرد به تحقیق در ان زمینه پرداخته ام تا تاریخ شفاهی کردهای معاصر را جمع آوری کنم ، موضوع روز عراق مبنای بحث مان شد و چنین گفت این روحانی کرد زبانی ، که از آغاز تا امروز در تاریخ معاصر کرد چهره ای آشنا و خبر ساز بوده است ، برایم سخن می گفت و به پرسش هایم پاسخ می داد و با وجود کهولت سن نمی خواست پرسشی را بدون پاسخ بگذارد . هر چند من این گفت و گو را برای تحقیق دانشگاهی ام انجام دادم ، اما این سخنان را حیفم آمد که منتشر نشوند و در اختیار عموم قرار نگیرند. -------------------------------------------------------------------- امروز بسیار دل شادم که در عراق مردم جامعه از زیر یوغ استبداد و قدرت و سلطه و انحصار رها شدند و کم کم تمرین آزادی و مدارا و رهایی را دارند ، عربها و کردها و شیعیان و قومیت ها عراق در کنار هم نشسته اند تا آینده خود را رقم بزنند و به سوی مردم سالاری و دمکراسی بشری گام بردارند و بدون شک هم در کردستان ما و منطقه ایران هم نفوذی غیر قابل انکار خواهد کرد ... من هیچ دغدغه ای از حضور مذهبیون ندارم ، چون می دانم که نه کردها خواهان نفوذ دین و مذهب در قدرت خواهند بود و نه عربها چنین خواهند کرد ، چون باید دین از حکومت جدا باشد وگرنه هر دو فاسد می شوند ، چون در همه جای جهان دوران دین سالاری به سر آمده و دمکراسی و آزادی و دانش سخن اول را می زند ... الان در دنیای امروز بشری باید توجه کرد که دین و مذهب وسیله ای است در دست انسان برای سعادت او ، وگرنه اگر قرار باشد که مایه سلب رشد او شود ، به پشیزی نمی ارزد و باید مانند لنگه کفشی به دور انداخت ..... . در دنیای امروز ما ، باید یاد گرفت که در جامعه دین محور و مذهب سالار ، نه سیاست و علم آزادی حرکت دارند و نه دین وسیله ترویج انسانیت است ، بلکه چماقی می شود در اختیار زورمداران تا به نام دین هر جرم و جنایتی را انجام دهند و سرپوشی مشروع هم به نام دین بیابند ، و در این نوع ازخودکامگی ، دین آفت جامعه می شود . چون بیان رسمی از دین ، عین قدرت است و باید توجه داشت که بازیچه قرار دادن دین دیر یا زود جامعه را سرخورده و فاسد خواهد کرد و در دینی که من می شناسم ، نه آنچه که روحانیت قدرت مدار ایران می گوید ، آزادی و سعادت و آزادی بشر در اولویت است و کمترین محدودیتی برای آزادی انسان و خواسته های دمکراتیک ان وجود ندارد و هیچ گاه دین در برابر چیزی قرار نمی گیرد که قابل مقایسه باشد ، مانند اقایان که حقوق بشری را در برابر دین قیاس می کنند. و اصولا با هر آنچه که بر ضد موقعیت قدرت فاسد شده آنان باشد ، مخالفند و این سخن روحانیت خشک مغزی است که مخالف ترویج دمکراسی و حقوق بشر در جامعه بشری است ..... مردم عراق این الگوی حکومت دینی ایران را در پیش رو دارند و هر جند حکومت ایران خیلی خواهان نفوذ در حکومت آینده عراق است ، اما هر گز جامعه ای به سوی پس رفت و عقب ماندگی نخواهد رفت ، بلکه به کمک روشنفکران و مبارزان آزادیخواهش ، از جوامع پیشرفته و آزاد الگو می گیرد . خوشحالم که کردها امروز در منطقه به عنوان قدرتی قابل تامل نگریسته می شوند و بدون حضور آنها حکومتها نمی توانند قدرت آرایی کنند ، اما باید گفت که در تاریخ ما چنین فرصتی منطقی و علنی برای کردها به وجود نیامده تادر کنار هم در صحنه جهانی شعور و خرد و دانش اموختگی خود را از صلح و حقوق بشری را به نمایش بگدارند و معتقدم کردها با رعایت روحیه دمکرات و دمکراسی خواهی خود می توانند هم خواسته های مدنی و اجتماعی خود را به دست اورند و هم مایه پیشرفت منطقه باشند . امروز جامعه ما بسیار تغییر کرده است و باید توجه کرد که دیگر نباید هیچگاه نه فریب دین سالاری را خورد و نه مذهب محوری حکومت ، چون استبداد در این لباس ظاهر خواهد شد و آنگاه قدرت رشد افکار و ترقی اندیشه را از جامعه می ستاند . من در کردستان در آغاز انقلاب خواهان این روش دمکراتیک بودم ؛ اما آقای خمینی مخالف هر نوع آزادی بود و اصولا نمی خواست نظری خلاف خود را ببیند و بشنود و خاصه آنکه ما خواهان دمکراسی و رهایی جامعه بودیم و فدراتیو شدن ؛ خواسته ای که امروز مردم عراق آن را با صدا ی بلند فریاد می زنند ما درایران تجربه کردیم که در قالب دین ظاهر شدند و آنگاه به نام دین ، انسان خلیفه الله را به زنجیر و دام کشانیدند ، در کدام دین و مذهب به زیر یوغ گرفتن انسان مجاز است که من روحانی از آن بی خبرم ، من یک روحانی کرد زبان هستم که سالهاست در غربتم و تبعید ، اما حاظر به گفتگو با حکومت ولایت فقیه نشدم و هیچگاه هم زیر بار چنین خفتی نخواهم رفت ، یک عمر برای آزادی کوشیده ام و حال به چنین گفتاری تن نخواهم داد و هنوز بر آن عقیده روز اول مانده ام ، اما من در این سالها تغییر کرده ام و در ابعاد گسترده جامعه ام را می نگرم ، علم و آگاهی و آزادی راه نجالت میهن را هموار می کند ، نه دین ولایت فقیه ، کسی که خود را جانشین و نماینده امام زمان می داند و امام زمان را نماینده خدا ، من با چنین جاعلانی بر سر میز گفت و گو نخواهم نشست و باور ندارم دینی که انان تظاهرش را دارند ! الان شنیده ام که گروهی به نام های مختلف خواهان نزدیکی به بعضی جریانهای داخل حکومت ایران هستند و به این امید که می توانند به خواسته های خود دسترسی یابند ، اما تا زمانی که حکومت ولایت فقیه باشد چنین امری ممکن نیست ! در همان اوایل انقلاب در کنار من چند شخصیت مذهبی دیگرهم بودند ، احمد مفتی زاده و شیخ عثمان ، اما شیخ در دربار شاه محبوب بود و کاری به حکومت نداشت و در دوران حکومت ایران هم بی ضرر بود ؛ مرحوم مفتی زاده را هم من دوست داشتم ، اما دو خطا داشت ، به جمهوری اسلامی باور داشت و حاضر به رنجاندن ما به نفع حکومت بود ، چون از ساده دلی باور می کرد سخنان پرفریب حکومت را . به هر حال تجربه ها ی من در باره رابطه دین و حکومت زیا د است و اما نسل جوان ما باید هشیارانه بیاموزد و هیچگاه در مسیر غلط نیفتد ، این شناخت دیرکرد و تا خیر دارد ، اما سرانجامش بر کرسی خواهد نشست امروز کردها و یا بعضی از روشنفکران مساله فدرالیسم و دمکراتیسم را بیان می کنند ، اما هر کدام پیروز میدان باشد ، بساط مذهبیون خشک اندیش منطقه بر چیده خواهد شد و این سخن بر اندیشه مردم حک می شود که انسان و سعادت و آزادی و رهایی او در اولویت است ... ومن بسیار به رشد و ترقی و آنیند خوشبینم چون ذهنیت ها باز تر شده است، کم کم عوامل تحريك كننده فقر و عقب ماندگی اقتصادی و عدم بهرهوری و عدم سازگاري فرهنگی و ايدئولوژيكی کم رنگ خواهند شد و زیر بنای باز سازی تمدن آزاد و اصیل را فراهم خواهند کرد . ادامه دارد.... -------------------------------------------------------------------- توجه : لطفا ، نظریات و عقاید خود را به این آدرس اعلام بفرمایید : www.hasbohal.blogspot.com |
|
[Mediya.Net 2000 - 2005 © Copyright] |