پيام جلال طالباني
به نام خداوند بخشنده مهربان
از اينكه به مناسبت تدوين و تصويب قانون اساسي موقت عراق در دوران انتقالي
اين موفقيت را به ملت شريف عراق تبريك ميگويم بسيار خرسندم.
به همين مناسبت به همه ملت عراق كه از چنگال ديكتاتور و حكومت استبداديش
رهايي يافتند تبريك ميگويم. در قانون اساسي جديد عراق حقوق دموكراتيك و ديني
و شخصي افراد طوري مورد توجه قرار گرفتهاند كه تا كنون در هيچ قانون تدوين
شده عراق و در تمام تاريخ اين كشور سابقه نداشته است.
به تمام اقوام و مليتهاي عراق تبريك عرض ميكنم، ما بسيار تلاش كرديم تا
توانستيم چنين قانون پيشرفتهاي را تدوين كنيم، در اين قانون توافق و اتحاد
جناحهاي مختلف كاملا به شكل برجسته اي به چشم ميخورد،به همين جهت به اعراب
شيعه و اعراب سني و كردها و تركمنها و آشوريها و كلدانيها تبريك ميگويم
چرا كه اين قانون حقوق كليه اقوام در عراق را مد نظر قرار ميدهد و به تمام
قوميتها به يك چشم نگاه ميكند، اين قانون كليه حقوق ملي و دموكراتيك و آزاديهاي
خصوصي را در بر ميگيرد.
لازم است كه اين را بدانيم كه تمام جناحها آنچه را كه ميخواستند بدست
آوردند با تصويب اين قانون به آرزوهايشان خواهند رسيد و اين دستاورد بزرگ هم
با خصوصيات ويژهاي كه در شوراي حكومت عراق وجود داشت بدست آمده، زيرا شوراي حكومت
آزاد نبود. هر چه را كه ميخواهد به تصويب برساند، بلكه شرايط ويژهاي كه در
شوراي حكومت حاكم بود موجب شد كه اعضاي اين شورا را بيشتر با هم متحد شوند
زيرا كليه اقوام عراقي نماينده در شوراي حكومت داشتند و آنها توانستند حقوق
خويش را در اين قانون بگنجانند به همين دليل آنچه كه بدست آمده در نتيجه توافق
كليه اعضاي شوراي حكومت عراق بدست آمده است.
همه اعضاي شوراي حكومت با بد بيني به قانون جديد عراق مينگريستند زيرا
آنها فكر ميكردند كه بدليل مخالفتهاي زيادي كه در اين شورا وجود دارد توافق
بسيار به سختي شكل خواهد گرفت ولي ديديم كه چنين نشد و كليه اعضا با توافق
توانستند منافع يكديگر را در نظر بگيرند در مقابل همديگر كوتاه بيايند و
سرانجام به يك توافق كلي و منسجم برسند تا استقلال و سيادت عراق را هم چنان به
عنوان يك كشور مستقل حفظ نمايند.
برادران ...
اگر شماها مخالفتهاي بعضي از برادران عرب شيعه ما را شنيدهايد،
خواهشمندم كه چنين فكر نكنيد كه برادران كرد شما يا برادران عرب سني شما و يا
جناحهاي سكولار هيچ حرفي براي گفتن نداشتهاند، زيرا مخالفتهاي بسياري در
اين شورا از تمام جناحها وجود داشته، به همين دليل تك تك اين مواد قانوني گفتوگوهاي
بسيار گستردهاي در مورد آن صورت گرفته و نتيجه نهايي آن هم توافق كليه اعضا
بوده است و بسيار ضروري هم بود كه به يك توافق مشترك دست يابيم تا بالاخره اين
قانون به تصويب برسد.
ميخواهم اين را بگويم كه: مخالفت بعضي از برادران عرب شيعه كه در حدود
نيمياز اعضاي شيعه شوراي حكومت بودند صرفا بدليل مخالفت آنان با كردها نبوده
و آنچه در اين مورد منتشر شده بود نادرست بوده است. بعنوان مثال من چند نمونه
از بيان نامه آنان را در مخالفت با قانون اساسي بر شمارم كه در بخشي از اين
بياننامه آمده است:
به صورت واضح و آشكار اعلام ميكنيم كه مخالفت ما با برخي از مواد قانوني
عراق بدليل مخالفت ما با سيستم فدراتيو كردستان نيست و ما نميخواهيم با اين
اعتراضها راه را بر فدراتيو ملي و تاريخي براي كردستان سد نمائيم و يا در حق
تعيين سرنوشت برادران كرد خود دخالت كنيم و يا ساير مسائلي كه مربوط به منطقه
جغرافيايي كردستان ميشود، برخي از افراد در اين زمينه دچار شك و شبهه شدهاند
و ما به همين دليل تأكيد ميكنيم كه
ملت كرد تمام اين حقوق را كه در قانون اساسي براي آنها در نظر گرفته شده را
دارند و ما هم بر اين مسأله توافق كردهايم و هيچ مخالفتي با حقوق آنان نداريم
زيرا ما با هم بر عليه رژيم مستبد بعث مبارزه كرده ايم و با هم در اين راه
قرباني دادهايم و ما همواره با اعطاي حقوق مسلم كردها با آنان موافق بودهايم
همانطوري كه آيتاللهالعظمي سيدمحسن حكيم(قدس سره) و شهيد محمد باقر صدر
(طاب ثراه) و شهيد محراب سيدمحمدباقر حكيم (طاب ذكره) و ساير مراجع بزرگ و
نيروهاي فداكار ملت ما هم با اعطاي اين حقوق كردها موافق بودهاند.
بلكه اعتراضها به خاطر مسائل ديگري بوده است، ما هم از همان ابتدا اين
مسائل را ميدانستيم و فكر ميكرديم كه جناح هاي كرد هم حرفهايي براي گفتن
دارند و آنها هم بسيار كوتاه آمدند بعنوان نمونه:
ما در مورد كركوك بسيار كوتاه آمديم و در موارد ديگري هم كه اختلاف نظر
وجود داشت هم بسيار كوتاه آمديم. بعنوان نمونه اگر منطقه كركوك به عنوان منطقهاي
كه مورد مناقشه است قلمداد شود و حل اين مناقشان هم احتياج به زمان داشته باشد
در مقابل مناطق ديگري هم وجود دارد كه هيچ اختلافي بر سر آنها نبوده است مانند
منطقه مخمور كه در ابتداي سده بيستم از استان اربيل جدا شد و آن را به استان
موصل ملحق كردند، كسي هم مخالف بازگرداندن آنان به استان اربيل نيست، حتي
نماينده موصل هم با بازگرداندن آن به استان اربيل مخالفت نكرده است، و رضايت
خويش را با الحاق آن با استان اربيل اعلام كرده است.
همچنين نكات ديگري هم وجود داشت كه ما كردها خواستار آن بوديم ، همانطور
كه ميدانيد ما كردها يك پروژه مخصوص به كردستان را تقديم شوراي حكومت كرديم،
كه اين پروژه را پارلمان كردستان به تصويب رسانده بود. ما اين را قبول كرديم
كه بسياري از نكات درج شده در پروژه خودمان را تغيير دهيم و هدف ما اين بود كه
بدينوسيله به يك توافق نهائي برسيم تا قانون اساسي عراق به تصويب برسد. ولي
بگذاريد با وجدان آگاه بگوييم: كه اين قانون بهترين سوغات و هديهاي است كه
توانستهايم در اين شرايط حساس آن را به تصويب برسانيم، در شرايط وجود اشغال
با توجه به قطعنامه (1483) شوراي امنيت شرايط ويژه اي كه در عراق وجود داشت،
شرايط ويژه وجود تروريزم در عراق و عملياتهاي تروريستي كه به انجام ميرسد كه
آخرين جنايتهاي آنان جنايت ضد بشري در اربيل و سپس كربلا و كاظمين بودند.
همه اين جنايات مخفيانه تروريستي كه عمال تروريست خارج از كشور با كمك و
مساعدت پسماندههاي رژيم بعث انجام ميدهند، نتوانست ما را ذرهاي از اهداف
عالي و بلندمان غافل نمايد بلكه ما استوارتر از هميشه توانستيم اين قانون را
با توافق به تصويب برسانيم و اين برگ زريني در تاريخ عراق خواهد بود، اين
دستاورد بزرگ نتيجه انقلاب شيعيان در جنوب عراق و انقلاب ملي و مردمي كردستان
است. اين قانون نتيجه جنگ مسلحانه كردستانيها و شهيدان قهرمان آنان در كوهها
و درهها و شهرهاي كردستان است. همچنين نتيجه خون شهيدان جنوب و شهرهاي مقدس
عراق و نجف اشرف و كربلا است.
در اين شرايط سخت اين قانون تدوين شد و به تصويب رسيد تا مژدهاي براي
شهيدان سرافرازمان باشد. اين قانون را تقديم به روح پاكشان ميكنيم كه همواره
در كنار ما هستند و آنها اكنون خوشحالند كه خونشان پايمال نشد بلكه خونشان
درخت آزادي عراق را آبياري كرد و اين درخت با خون پاك شهيدانمان شكوفه داد و
بارنشست و ما را خوشحال نمود.
همانطوري كه ميدانيد، عراق جديد به آزادي و دموكراسي و حقوق خصوصي افراد
خود ميبالد چرا كه تا كنون عراق چنين قانون پيشرفتهاي را به خود نديده بود،
به همين دليل اين قانون با همصدايي و يكپارچگي كليه جناحها به تصويب رسيد،
هيچ يك از اعضاي شوراي حكومت عراق از امضاء كردن آن امتناع نورزيدند، هر چند
كه پس از امضاي آن و يا پيش از آن اعتراضهايي به گوش رسيد.
ولي اين اعتراضها عبارت بودند از اختلافنظرهايي كه به صورت شخصي وجود
داشت و متكي به نظريه شخصي بود، نه اينكه اعتراضهايي كه عليه قانون تدوين شده
بكار گرفته شود و با اساس آن مخالفت بشود، زيرا همانطوري كه بعدا از امضاي آن
از اعضاي شوراي حكومت شنيدند همگي اين قانون را پيروزي ملت عراق عنوان كردند.
اين قانون بر ايجاد سيستم دموكراسي فدرالي تأكيد نموده است و اين قانون
گام بزرگي در جهت برپايي حكومت قانون در عراق است و حكومتي كه اساس و پايههاي
آن بر مبناي دموكراسي فدرالي و حقوق بشر و مساوات و عدالت در بين هموطنان باشد
و حقوق ملي كليه هموطنان را مورد توجه قرار دهد در جهان بعنوان يك الگو قرار
خواهد گرفت.
در اين قانون دين اسلام به عنوان دين رسميكشور مورد احترام قرار گرفته
شده است زيرا اكثريت مردم عراق مسلمان هستند و ساير اديان مانند مسيحيت،
يزيدي، يهودي و كليه مذاهب و اديان ديگري كه در عراق وجود دارند، مورد احترام
واقع شدهاند. در واقع اين قانون داراي خصلتهاي زير است:
اول: توافق ملي؛ من ميخواهم كمي در مورد توافق ملي سخن بگويم، براي
اينكه ما به يك توافق ملي برسيم لازم است كه اين توافق ميان سه قوم بزرگ تشكيلدهنده
ملت عراق وجود داشته باشد و اين سه ملت بزرگ اعراب شيعه و اعراب سني و كردها
هستند. بيگمان در كردستان هم ضروري است كه ما حقوق تركمنها و آشوريان و
كلدانيان را هم محترم بشماريم.
اين توافق براي تشكيل عراق متحد و منسجم و يكپارچه كاملا ضروري است، شايد
اين توافق بر مبناي اين سخن باشد كه ميگويد: ملت منبع قدرت است... بله زماني
كه قانون دايم عراق تدوين ميشود، آن وقت ملت منبع اصلي قدرت خواهد بود ولي تا
زماني كه به آن قانون هميشگي و دايم دست يابيم بايد توافق داشته باشيم، زيرا
اگر جناحي موافق قانون موقت عراق نباشد در واقع مخالف يكپارچگي عراق است و اين
مخالفت بر خلاف استقلال عراق خواهد بود و چنين شخصي پابند به اين استقلال نيست
و براي اتحاد و يكپارچگي عراق دلسوزي نخواهد كرد و با اين چنين موضع گرفتني
اتحاد و يكپارچگي خاك عراق حفظ نخواهد شد بلكه به خطر خواهد افتاد.
بعنوان مثال، اگر برادران عرب سني احساس كنند حقوقشان ناديده گرفته شده
است و آنها در حاشيه قرار گرفتهاند، آن وقت براي دست يافتن به حقوق خويش تلاش
خواهند كرد و با ساير اعضا با مخالفت برخواهند خواست و با اين چنين موضع گرفتن
هم راهي به جايي نخواهند برد زيرا منطق در مخالفت نيست.
كردها هم همچنين ... اگر كردها فكر كنند كه حقوقشان ناديده گرفته شده و
سرزمينشان غصب شده، آن وقت بيتفاوت نخواهند بود و با اين شكل هم حقوقشان بدست
نخواهد آمد و استقلال و يكپارچگي عراق هم به خطر خواهد افتاد و صلح و دوستي
هرگز روي خوش به عراق نشان نخواهد داد و آن وقت آتش اين جهنم همسايگان عراق را
هم خواهد سوزاند، به همين دليل اصل و اساس توافق بسيار ضروري است، شايد كساني
بگويند: اينگونه توافقها با اصل دموكراسي مخالف است كه ملت را منبع قدرت ميشناسد.
بله ملت منبع قدرت است ولي اين را بايد در نظر داشت كه ملت عراق از اقوام
مختلف تشكيل شده است، ملت عراق يك ملت يكدست نيست به همين دليل اگر اين اقوام
مختلف ميخواهند اتحاد و يكپارچگي عراق را حفظ كنند بايد با همديگر به توافق
برسند و توافق را اساس دموكراسي قرار دهندـ ما زمانيكه از حقوق ملت كردستان در
قانون اساسي دفاع ميكرديم تنها از حقوق كردها دفاع نميكرديم بلكه از حقوق
برادران عرب سني هم دفاع ميكرديم تا در شوراي حكومت به سخنان آنان گوش فرا
داده شود و همينطور از منافع برادران عرب شيعه مان هم دفاع ميكرديم.
آن مبنايي را كه عراق را به دو بخش عرب و كردستان تقسيم نموده است در واقع
در جهت منافع همه اقوام از جمله كردها و اعراب شيعه و سني است.
مبناي دوم يا دستاورد دوم كه در اين قانون به ارمغان آورده شده، دموكراسي
است... دموكراسي و انتخابات بعنوان اساس و مبناي مجلس ملي در نظر گرفته شده
است، كه اين مجلس در مورد حق تعيين سرنوشت تصميم خواهد گرفت. همانطوريكه در
اين قانون آزاديهايي دموكراتيك عموميو آزاديهاي خصوصي در نظر گرفته شده است،
آزادي احزاب و جمعيتها و سنديكاها و اتحاديه كشاورزان و زنان و جوانان و
دانشجويان تا آخرين قشر اين جامعه و اين آزاديها غير از آزاديهايي است كه
براي فرد فرد عراقيها در نظر گرفته شده است.
تمام اين آزاديها در يك قانون جمع شده است و اين قانون با آراي كليه اعضا
و جناحها به تصويب رسيده است بنابراين اين قانون اساس دموكراسي را در بر ميگيرد
و بر آن تأكيد ميكند.
خواهشمندم اين را به روشني عنوان كنيد كه سيستم فدرال تنها براي كردستان
نيست، بلكه اين سيستم براي تمام عراق در نظر گرفته شده است، زيرا سيستم حكومت
آينده عراق به عنوان يك سيستم فدرال وصف شده است و اين عين عبارت آن است:
سيستم دموكراتيك، فدرال و چند حزبي و متحد، بنابراين كليه مناطق عراق با اين
سيستم اداره خواهند شد و به آن خرسند خواهند بود.
تنها شرطي در اين قانون وجود دارد كه به هر سه استان اجازه ميدهد با
اتحاد با يكديگر يك منطقه فدرال و حكومت فدرال تشكيل دهند و به اين ترتيب ميتوانند
يك حكومت شبيه حكومت كردستان تشكيل دهند.
ما خواستار تشكيل سيستم فدرال اداري نبودهايم، بلكه ما فدرال جغرافيايي
را خواستار هستيم و نه تنها براي كردستان در نقطهاي از عراق بلكه براي كل
كردستان عراق يعني ما ميخواهيم تمام كردستان عراق را در يك سرزمين گرد آوريم
و حكومت فدرال در آن پياده كنيم و نام آنرا كردستان بگذاريم.
به عقيده ما كردستان عراق از لحاظ تاريخي و جغرافيايي و با وجود چندين سند
زنده تاريخي و بينالمللي داراي مرزهاي جغرافيايي مشخص در عراق ميباشد ولي
براي اينكه توافق صورت بگيرد ما اصرار نداشتيم كه حكومت فعلي كردستان كليه اين
مناطق كردستان را شامل شود كه از لحاظ تاريخي و جغرافيايي كردستان ناميده ميشود
بلكه اين مسأله را به آينده موكول كرديم زيرا در بسياري از اين مناطق سياست
تعريب(جايگزين كردن اعراب به جاي كردها) و كوچ اجباري كردها توسط رژيم بعث
صورت گرفته و ما ميخواهيم پس از رفع اين آثار در اين مناطق رفراندوم برگزار
كنيم تا ساكنين اصلي آنها خودشان تصميم بگيرند كه ميخواهند در حكومت فدرال
كردستان قرار گيرند يا خير و اين حق آنان است.
حال كه چنين است سيستم فدارل براي كل عراق سودمند است. سيتم فدرال يعني
تقسيم قدرت و منابع طبيعي بين كل مناطق عراق بدون تبعيض، به جاي اينكه حكومت و
قدرت تنها در اختيار حكومت مركزي قرار گيرد كه ممكن است چنين حكومتي به
استبداد وديكتاتوري بيانجامد بهتر است كه اين قدرت بين استانها و مناطق فدرال
عراق تقسيم شود تا ديگر شاهد متولد شدن هيچ ديكتاتوري نباشيم.
تقسيم قدرت بين عراقيها بهترين شيوه دموكراسي است كه هم اكنون در (77)
كشور جهان اين سيستم فدرال پياده ميشود و همه اين كشورها هم از پيشرفته ترين
كشورهاي جهان هستند، حتي اين سيستم در كشورهاي پيشرفته كه داراي يك قوم و ملت
هستند هم پياده ميشود مانند كشور آلمان ... آلمان در حالي كه داراي يك فرهنگ
و زبان و نژاد است ولي سيستم فدرال در آن پياده ميشود زيرا چنين سيستمي از
تمركز قدرت و استبداد جلوگيري ميكند و موفقيتآميزترين سيتم براي جهان امروزي
به شمار ميرود. در كشور آلمان سيستم فدراتيو تاريخي در نظر گرفته شده و همه
اين مناطق تاريخي با هم يك كشور فدرال را تشكيل ميدهند. فدرال يعني اتحاد،
ولي متأسفانه اين معني براي اكثر عراقيها قابل درك نيست، بعضيها زماني كه
معني آنرا درك ميكنند اين سيستم را قبول ميكنند ولي زماني كه به جاي كلمه
اتحاد كلمه فدرال را به كار ميبريم آنان يكه ميخورند و ناراحت ميشوند. ولي
اگر آنها درك كنند در واقع معني فدرال، اتحاد ميباشد و به عربي به آلمان
فدرال آلمان الاتحاديه گفته ميشود، ولي آن فدرالي كه ما خواستار آن هستيم
فدرال اختياري است و با فدرال اجباري فرق دارد. ما اتحاد آرزومندانه را
خواستاريم يعني بايد اين اتحاد با اختيار صورت گيرد نه اينكه بر ما يا ملت عرب
تحميل شود و همانطوري كه ميدانيد اتحاد در جهان ميان كشورهايي كه داراي اقوام
مختلف هستند تنها با ايجاد سيستم فدرال امكانپذير است به همين دليل زماني كه
درچنين كشورهايي سيستم فدرال واقعي پياده نشود موجب ميشود كه با آرزو و
اختيار خويش اين اتحاد را از بين ببرند و از همديگر جدا شوند. مانند يوگسلاوي
كه چون فدرال واقعي در اين كشور وجود نداشت اين امر موجب اختلاف ميان اقوام
مختلف آن شد و در نتيجه از هم جدا شدند. ولي در كشورهايي ديگر ميتوانيم
ببينيم كه اين شيوه فدرالي به شكل واقعي پياده ميشود و موجب اتحاد اقوام
مختلف در كنار هم شده است مانند كشورهاي بلژيك و سوئيس و آلمان و كانادا. تنها
در ايالت كبك كانادا چندين رفراندوم برگزار شده است كه آيا اين ايالت مايل است
مستقل شود يا خير؟ كه در تمام اين رفراندومها هم ملت كبك كانادا اعلام كرده
است كه ميخواهد در كشور فدرال كانادا باقي بماند، همانطوريكه ما از پارلمان
كردستان خواستيم تا نظر خويش را كه نظر واقعي ملت كردستان است اعلام دارد كه
ميخواهد مستقل شود يا در عراق باقي بماند كه پارلمان كردستان به اتحاد
اختياري با عراق رأي داد.
حال كه چنين است سيستم فدرال يك سيستم هم زيستي مسالمت آميز است و اتحاد
ملي را حفظ ميكند، در همان حال فدرالي تقسيم منابع طبيعي ملي در بين مناطق
مختلف كشور است تا اين منابع به صورت مساوي مورد استفاده كليه ساكنين كشور
فدرال قرار گيرد.
همچنين قانون حكومت فدرال نژادپرستي و مليگرايي را مورد پذيرش قرار نميدهد
و آن را تحريم ميكند همانطوري كه ميدانيد ملت عراق بسيار قرباني نژادپرستي و
مليگرايي شده است اين مليتگرايي و نژادپرستي تنها اعراب سني را قرباني نكرده
است بلكه اعراب شيعه و تركمنهاي شيعه و كليه شيعيان رادر بر گرفته است و
اولين ملتي كه از دست اين نژادپرستيها ناليده است كردها بودهاند، برادران
كرد شيعه ما از مال و ملك خويش بيبهره شدند و رژيم همه اموال آنان را ضبط كرد
و اولين جنايت انفال هم بر عليه برادران كرد شيعه ما به انجام رسيد. در اين
عمليات صدها كرد شيعه كه از روشنفكران بودند دستگير شدند و هرگز اثري از آنها
ديده نشده است و آنها براي هميشه مفقود الاثر شدند. همچنين تركمنها هم از دست
اين نژادپرستي دردها كشيدهاند، صدها تركمن اعدام شدند و از سرزمينشان رانده
شدند و روستاهايشان ويران شدند و تنها به خاطر شيعه بودن اين تركمنها اموال
آنان مصادره شد و آنان از مناطق روستايي بشير و تسعين اخراج شدند و املاك آنان
توقيف شد.
پس همانطوري كه گفتيم تنها كردها قرباني نژادپرستي نبودهاند بلكه تركمنها
هم آن را چشيدهاند و آشوريان و كلدانيان هم از آن بي بهره نبودهاند حتي اين
نژادپرستي به جايي رسيده بود كه حكومت عراق وجود آشوري و كلداني را در عراق
انكار ميكرد و اعلام ميكرد كه هيچ آشوري و يا كلداني در عراق وجود ندارد و
ميگفت كه همه اينها عرب هستند، در مورد تركمنها هم ميگفتند كه بايد يا به
عنوان كرد يا عرب خودشان را معرفي كنند و در شناسنامه يا بايد خود را بعنوان
عرب و يا كرد به ثبت ميرساندند، حداقل براي كردها حقوقي در نظر گرفته شده بود
هر چند كه هيچ وقت به وعده و وعيدهاي آنان در مورد كردها هرگز عمل نشد ولي
مجلس قانونگذاري منطقه كردستان وجود داشت هر چند كه اين مجلس يك مجلس كاملا
ساختگي بود و شوراي انقلاب كردستان هم وجود داشت كه البته آن هم ساختگي بود و
حداقل منطقهاي وجود داشت كه به آن منطقه خودمختار كردستان ناميده ميشد و
تنها يك ايستگاه راديويي برنامههاي كردي پخش ميكرد و چند روزنامه و مجله هم
به زبان كردي چاپ ميشدند و البته كه برادران تركمان و آشوري و كلداني از اين
حقوق هم بيبهره بودند.
پس حال كه اين مسأله روشن شد بايد بدانيد كه وقتي كه ما عليه نژادپرستي و
مليگرايي حرف ميزنيم تنها بدليل بدست آوردن حقوق كردها نيست بلكه اين مبارزه
ما براي منافع كليه عراقيها اعم از عرب سني و شيعه و تركمان و آشوري و كلداني
و كردها است.
نكته ديگري هم وجود دارد، آن هم اين است كه ملي گرائي طايفه گرائي را بوجود
ميآورد بيشك بين طايفه و طايفهگري تفاوت وجود دارد. طايفه از قديم وجود
داشته مانند قوم شيعه و قوم سني كه اين تفاوتها از زمان حضرت علي (كرم الله
وجهه) وجود داشته است و اين مذاهب را الآن درست نكردهاند بلكه از قديم وجود
داشتهاند و اين يك مسأله تاريخي است ولي طايفهگري موجب افتراق و جدايي ميان
طوايف مختلف است و يك طايفه خود را برتر از طايفه ميداند و سعي ميكند كه
عقايد واصولش را بر طايفه ديگر تحميل نمايد و بدين ترتيب طايفه مستضعف از كليه
حقوق خويش محروم ميشود و اين طايفهگري با به وجود آمدن ديكتاتور و استبداد
در حكومت تشكيل شده است.
پس بنابراين ما بايد با اين طايفهگري مبارزه كنيم و آنرا مردود بشماريم
تا همه ملتها از حقوق اساسي و مسلم خويش بهرهمند شوند چرا كه ملتها آزاد
آفريده شدهاند و هيچ احدي حق ندارد كه اين آزادي را از آنان سلب نمايد و
آزادي حق حيات هر فرد است.
همچنين در اين قانون اصل ديگري نيز وجود دارد كه آنهم وجود حق هموطنان است
كه همه عراقيها از حقوق يكساني برخوردارند و هيچ شهروند درجه دومي وجود
ندارد و هيچ قوميبر قوم ديگر ترجيح داده نشده است.
اين اصل در قانون اساسي به صورت صريح اعلام شده كه عراقيها همه در برابر
قانون يكسانند و اين اصل شامل برابري در مورد سياست و فرهنگ و جامعه و اقتصاد
و غيره ... ميباشد، البته در قوانين قبلي عراق هم از اصل برابري صحبت شده بود
ولي اين اصلها هميشه ساختگي بودند و هرگز به اجرا در نيامدند.
من خوب به ياد دارم كه يكبار با يكي از مسؤولان عراقي گفتوگو ميكرديم و
ما درخواست ميكرديم كه حق خودمختاري كردستان بيشتر شود، بعدا گفتيم كه اگر
شما به چشم يكساني به ملتهاي عراق نگاه كنيد ما از حق خودمختاري چشم پوشي
خواهيم كرد او هم گفت چشم، حتما اين كار را خواهيم كرد. گفتيم آيا شماها يكسان
بودن كرد و عرب را قبول خواهيد كرد، او هم گفت بله، گفتم خيلي خوب. ما ميخواهيم
همه چيزهايي كه شماها الان داريد و به آن عمل ميكنيد تغيير خواهيم داد البته
ما از همان شعارهاي شما استفاده خواهيم كرد البته به يك شرط ما عرب را در جمله
حذف و به جاي آن را كلمه كرد استفاده خواهيم كرد. او گفت چشم ما در خدمت هستيم
بفرما هر طوري كه ميخواهي عمل كن. من برگشتم و به شعارهايي كه روي ديوار
نوشته شده بود نگاه كردم در آن نوشته شده بود «امة عربية واحده ـ ذات رسالة
خالده» گفتم اين شعار را به اين شكل تغيير دهيد و از اين پس بنويسيد «امة
كرديه واحده ـ ذات رسالة خالده» او گفت نه خير اين كار غير ممكن است، ما با هم
بسيار فرق داريم و هرگز يكسان نيستيم.
در واقع آنچه كه ما هميشه بدنبال آن بودهايم مساوات در نحوه برخورد با
ملتها است ما هميشه خواستار برابري سياسي و فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي بودهايم
و چيزي بيشتر از اين نخواستهايم.
ما در اين قانون عراق را بعنوان يك كشور كه داراي چند مليت است اعلام
نكردهايم و تنها در اين قانون آمده است كه ملت عرب عراق بخشي از امت عربي است
و از آن جداييناپذير است در واقع همه خواستههاي ما در اين ماده مد نظر قرار
نگرفته است ولي با اين حال باز هم ما رضايت داديم تا اين قانون به امضا برسد و
خودمان هم آن را امضا كرديم، ما از شوراي حكومت عراق خواستيم كه مجددا ماده
ششم قبلي قانون اساسي عراق به همان شكل قبلي در اين قانون آورده شود كه در اين
ماده آمده بود: «ملت عراق از دو قوم بزرگ تشكيل ميشود كه عبارتند از عربها و
كردها و مطابق اين ماده ساير اقوام كردستان از حقوق ملي خويش بهرهمند ميشوند».
ما گفتيم كه اين ماده را به اين شكل در قانون جديد جاي دهيد كه ملت عراق
از دو قوم بزرگ عرب و كرد تشكيل ميشود و مطابق اين ماده ساير اقوام موجود در
كردستان مانند تركمنها و آشوريها و كلدانيها از حقوق فرهنگي و سياسي و اداري
خويش بهرهمند هستند و اين حقوق در چارچوب عراق متحد قابل اعمال است. ولي
متاسفانه آنان اين پيشنهاد ما را قبول نكردند ولي با اين حال ما آنرا امضاء
كرديم تا يك توافق كلي بوجود آيد و ما بتوانيم در يك راه واحد گام برداريم تا
هر چه سريعتر انتقال قدرت صورت گيرد.
زيرا به اين منظور اساس توافق كاملا ضروري است و البته اگر همه اعضاي
شوراي حكومت اين شيوه توافق را مد نظر قرار دهند بايد بسياري از خواستههاي
خويش را مانند ما كنار بگذارند و يا از آنان تنازل نمايند.
ماده ديگري در اين قانون وجود دارد و آن آزادي دين و مذاهب است و تمام
آزاديها مانند آزادي اعتصاب و تشكيلات و احزاب و تظاهرات و آزادي تشكيل
اتحاديههاي كشاورزي و دانشجويي و ... در اين قانون مد نظر قرار گرفته و حتي
آزاديهاي فردي هم در اين قانون گنجانده شده است.
همچنين تقسيم منابع ملي عراق در اين قانون پيشبيني شده است و اين يك
مسأله بسيار مهمياست كه ما در مورد آن به توافق رسيدهايم و ما اين را به
تصويب رساندهايم كه بايد منابع طبيعي مخصوصا نفت و گاز مناطق مختلف عراق براي
كل عراق به مصرف برسد بنابراين با توجه به اين ماده كاملا ضروري است كه اين
منابع به مصرف تمام مناطق عراق برسد و اين تقسيم هم بايد به شكل عادلانه باشد
و با توجه به جمعيت آن اين منابع تقسيم خواهد شد و مناطقي كه در طول حكومت بعث
ضرر و زيان عمده اي را به انان وارد شده بايد سهم بيشتري با توجه به اين قانون
به آنان اختصاص داده شود تا آن مناطق هم بتوانند به پيشرفت برسند.
در اين قانون همچنين دستاورد بزرگي براي اولين بار در طول تاريخ عراق براي
زنان بدست آمده. حال كه چنين است ميتوانيم با خرسندي به تمام ملت عراق تبريك
بگوئيم كه هم اكنون ما صاحب چنين قانون پيشرفته اي شده ايم و البته كه اين
قانون با توجه به تمام قوانين كشورهاي خاورميانه يك نمونه بسيار خوبي است زيرا
از تمام اين قوانين پيشرفته تر و دموكراتيك تر ميباشد.
البته من نميگويم كه اين قانون هيچ ايرادي ندارد و تمام چيزها در آن مد
نظر قرار گرفته و يا اينكه ادعا نميكنيم كه هيچ كم و كسري در اين قانون به
چشم نميخورد زيرا ما معتقديم كه تنها خداوند بزرگ بي عيب و ايراد است و هيچ
كس ديگري غير از او فاقد عيب نيست و آدميزاد نميتواند مانند خدا باشد و اين
يك امر طبيعي است ولي با اين حال ما معتقديم كه اين قانون بهترين قانون است كه
توانستهايم در اين شرايط سخت به آن دست يابيم زيرا ما در شرايط نامساعدي اين
قانون را تدوين كرديم، شرايط اشغال كشور ـ شرايط وجود نيروهاي CPA ـ شرايط
سخت قطعنامه تصويب شده شوراي امنيت سازمان ملل متحد كه عليه عراق به تصويب
رسيده بود. بدون شك اين قانون نتيجه تلاش خستگيناپذير همه جناحها در شوراي
حكومت عراق بوده است، البته نبايد ما نسبت به اين مسأله كه قانون عراق پس از
دو روز تأخير به امضا رسيد حساس باشيم چرا كه كليه اعضا به اتفاق آراء آنرا
امضا كردند و هيچ اعتراضي هم به آن نداشتند.
اي كاش كه جلسات شوراي حكومت به صورت علني براي مردم پخش ميشد كه در آن
صورت ديگر هيچ ابهاميپيش نميآمد و هيچ كس ديگر مسائل را اشتباه برداشت نميكرد
زيرا حقايق طوري است و درك آن توسط مردم عاميطور ديگري جلوه ميكند.
ما فكر ميكنيم كه بيشترين حقوق ملت عراق را در اين قانون مد نظر قرار
دادهايم و ما نمايندگان كرد شوراي حكومت بسيار با صراحت با مردم خويش صحبت
كرديم و مسائل را با شفافيت براي انان بازگو كرديم، برادر عزيزم استاد مسعود
بارزاني بسيار به صراحت و شفافيت در مورد نحوه آزاد سازي عراق سخنراني كرد و
از تمام كشورهايي كه با ما همكاري ميكردند تا عراق را آزاد كنيم سپاسگذاري
كرد، در حالي كه ديگران بسيار با ابهام از حمايت متحدان ستايش كردند و اسمي
از آنان نبردند و خواستند كه با صراحت از آنان صحبت نكنند ولي آقاي بارزاني با
صراحت گفت كه ما از جناب جرج بوش و آقاي توني بلر نخست وزير انگليس بسيار
سپاسگذاريم كه ما را حمايت كردند تا بتوانيم با حمايت آنان آزادي را بدست
آوريم، در واقع اين گزارش آقاي مسعود بارزاني از طرف تمام گروههاي كرد شوراي
حكومت و ملت كردستان بيان شد و ما آن را تأييد ميكنيم.
جناب بارزاني هم چنين گفت كه نه تنها برخي از اعضا گلهمنديها و شكاياتي
از اين قانون دارند بلكه ما هم اعتراضهايي داريم، ولي ما مستقيما اعتراض
نكرديم تا اين قانون با توافق به تصويب برسد و ما نخواستيم كه در مقابل تصويب
اين قانون سنگاندازي كنيم بلكه ما از بسياري از خواستههاي خويش كوتاه آمديم
تا اين قانون به تصويب برسد.
اين قانون چندين دستاورد بزرگ دارد و اين قانون با تلاش بسيار گستردهاي
تدوين شد و به اين سادگيها به تصويب نرسيده است.
مسأله ديگري وجود دارد كه ميخواهم به آن هم بپردازم و آن هم مسأله اشغال
كردن و يا آزاد كردن است، در حقيقت زماني كه ما اپوزيسيون عراق را تشكيل داده
بوديم از واشنگتن ديدن كرديم و در آنجا از آمريكاييها خواستيم كه اجازه دهند
خود عراقيها كشورشان را آزاد كنند و آنها فقط ما را كمك كنند تا به اين هدف
برسيم و مواظب باشند كه رژيم صدام سلاح شيميايي عليه ما بكار نبرد و تجهيزات
لازم را در اين زمينه در اختيار ما قرار دهند و همچنين هواپيماهاي جنگي در
اختيار ما قرار دهند به شرطي كه نيروهاي پيش مرگ كردستان و مجاهدين عراقي و
نيروهاي احزاب عراقي آزادي عراق و انقلاب مردم را بر عهده بگيرند ولي با اين
درخواست ما موافقت نشد ولي زمانيكه آنان به عراق حمله كردند و آن را آزاد
كردند، ديديم كه كار بسيار به آساني صورت گرفت و آنان كمك بسيار بزرگي در حق
ما كردند ما با صراحت ميگوئيم كه اگر نيروهاي هم پيمان عراق را آزاد نميكردند
هنوز هم كه هنوز است صدام بر سر قدرت باقي ميماند و باز هم عدي پسر صدام
همچنان به قتل عام مردم عراق ميپرداخت. زيرا اگر ملت عراق خودش براي آزادي
خويش تلاش ميكرد. صد در صد آنان در مقابل ملت عراق از سلاحهاي شيميايي
استفاده ميكردند و آنها اين واقعيت را قبلا ثابت كردهاند و بارها عليه ملت
خويش از اين سلاحهاي مخرب استفاده كردهاند ولي در مقابل آمريكاييها هرگز
جرات نميكردند از اين سلاحها استفاده كنند زيرا ميدانستند كه آمريكا تجهيزات
كافي براي مقابله با جنگ شيميايي آنان دارد.
آزاد سازي عراق بسياري از چيزها را براي ما به ارمغان آورد و مايه آزادي
ما از دست ديكتاتور خونآشام بغداد شد و موجب شد كه ما از سياست پاكسازي نژادي
و تعريب و انفال نجات يابيم و باعث شد كه ملت عراق به آزادي و دموكراسي برسد
وشادي را احساس كند و اين ازاد سازي موجب شد كه عمر سراسر محنت و ترس و وحشت
رژيم پست خون آشام پايان داده شود جهانيان شاهد وحشيانهترين جنايتها بر عليه
بشريت در عراق بودند ولي با اين حال ما بسيار دوست داشتيم كه پس از فروپاشي
رژيم صدام يك حكومت انتقالي در عراق بر سر كار آوريم و خود عراقيها آن را
رهبري كنند و در آن هنگام نيروهاي هم پيمان از بسياري از مشكلاتي كه هم اكنون
گريبانگير آنان شد، خلاص ميشدند و در حقيقت آنان هم بعدا به اين مسأله اعتراف
كردند و به همين دليل ژنرال گارنر به كردستان آمد و با من و مسعود بارزاني
ديدار كرد و از ما خواست تا به بغداد برويم تا زمينه حكومت انتقالي در عراق را
فراهم آوريم و ما از آنان خواستيم كه اعضاي شوراي حكومت زياد باشند از
سياستمداران داخل و خارج از كشور در آن شركت داده شوند.
ما در داخل اپوزيسيون نتوانستيم اين خواسته را به انجام برسانيم به همين
دليل با توجه به قطعنامه 1483 شوراي امنيت سازمان ملل متحد عراق توسط هم
پيمانان اشغال شد بدون شك ما اشغالگري را نميخواهيم و از همان ابتدا با اشغال
مخالف بوديم، ميخواهم اين را بگويم تا ملت عراق بدانند اين قطعنامه (1483) كه
به تصويب شوراي امنيت رسيد ما در اپوزيسيون عراقي با آن مخالفت كرديم و به
دوستان خود در اپوزيسيون عراق و آمريكاييها و انگليسيها گفتيم كه اين قطعنامه
باعث ميشود كه استقلال عراق خدشهدار شود و موجب خواهد شد كه منابع طبيعي ما
اشغال شود و مورد استعمار قرار گيرد. ولي آنچه كه نبايد اتفاق ميافتاد، افتاد
و سپس مسأله شوراي حكومت عراق پيش كشيده شد در زمان تشكيل شوراي حكومت ما شرط
كرديم كه اين شورا در صورت تشكيل بايد قدرت داشته باشد كه اين پيشنهاد ما مورد
قبول قرار گرفت و شوراي حكومت بدين شكل تشكيل يافت در بسياري از مواقع ما دچار
اقدامات پروپا گنده دشمنان ميشويم، زماني كه ما شوراي حكومت را تشكيل داديم
دشمنان ما اعلام كردند كه شوراي حكومت عراق توسط آمريكا تشكيل شده كه البته
اين حرف اصلا صحت ندارد. اكثريت اعضاي شوراي حكومت عراق توسط اعضاي اپوزيسيون
عراق معرفي شدند، البته اشخاص ديگري وجود دارند كه توسط CPA گمارده شدهاند و
اين تعداد از سه يا چهار نفر تجاوز نميكند.
پس بنابراين بايد گفته شود كه اين شورا توسط عراقيها انتخاب شده كه اين
اعضاء از چندين حزب و گروه عمده عراق نمايندگي ميكنند نمايندگان كرد داخل در شوراي
حكومت عراق حداقل نماينده 90 درصد كردستانيها را بر عهده دارند، اعضاي عرب هم
به همان شكل آنها هم بسيار با اهميت هستند آنان به نمايندگي از مجلس اعلاي
انقلاب اسلامي عراق و حزب الدعوه، كنگره ملي عراق، حزب كمونيست عراق، حزب ملي
دموكرات، وفاق ملي، بسياري از شخصيتهاي برجسته و شناخته شده عراق هم در اين
شورا حضور دارند و آنان سالها با حكومت ديكتاتور بعث به مبارزه برخواسته
بودند.
من در بسياري از مواقع از اين كشورها ابراز نارضايتي ميكردم كه اعلام ميكردند
شوراي حكومت عراق نماينده واقعي ملت عراق نيست من در جواب آنها گفتم اين شورا
صدها برابر بهتر از آنان خواهد توانست كه نمايندگي عراقيها را بعهده بگيرد.
البته من فكر ميكنم كه بايد افراد ديگري هم در اين شورا حضور ميداشتند
بعنوان مثال من و مسعود بارزاني پيشنهاد كرديم كه نمايندگان هر دو عشيره جبور
و شمر هم در اين شورا حضور داشته باشند ولي با اين پيشنهاد ما مخالفت شد.
البته تمام خواستههاي ما برطرف نشد ولي بايد دانست كه اين شورا روز به روز
بهتر ميشود و در آينده بهتر هم خواهد شد.
|