[ 5.06.2004 ]

دفاع اوجلان دردادگاه

مانيفست آينده تركيه وكردها 

 

  

دستگيري توطئه آميزرهبر حزب كارگران كردستان تركيه درجريان يك سفرخارج از كشوروانتقال اوبه تركيه وسپس محاكمه اومربوط به چند سال گذشته است. اوجلان دردادگاه, شخصاًَ از خود دفاع كرد . اودراين دفاع با تسلط كامل به اوضاع سياسي جهان ,تركيه ,منطقه وضرورت همزيستي كردها وتركها در كشور واحد تركيه پرداخت.متاُسفانه درآن دوران ومتاُثر از حادثه دستگيري مافيايي اوبه كمك سازمان جاسوسي اسرائيل وانتقالش به تركيه وبا اين ديد كه اين دفاعيات در زندان تنظيم شده ومي‌‌تواند متاُثر از فشارهاي پليس امنيتي تركيه باشد به دفاعيات اوچنان كه درخوربود توجه نشد. اكنون چند سالي ازآن حادثه ومحاكمه مي‌گذرد . مداراي نظامي هم از سوي ارتش تركيه وهم از سوي كردهاي اين كشور, جانشين تخاصمهاي نظامي وخونين گذشته شده است. شايد ارتش تركيه خود را فاتح مقابله با كردهاي اين كشور تصور كند, اما همين كه درچارچوب تزهاونظرات وپيش بينيهاي اوجلان پيرامون آينده عراق, كردستان عراق وموقعيت تركيه در اتحاديه اروپا باقي مانده,خود به اندازه كافي گوياي مغلوب شدن سياستمداران ضد كرد تركيه در برابر واقعيتي است كه اوجلان دردادگاه خود گفت. اوجلان نيمه بندي است ,. يعني با معيارهاي يك زنداني در چنگال ارتش تركيه نيست. آهسته وبي جنجال به نقش سياسي خود براي گسترش آرامش دركردستان تركيه ,احياي حق كردهاي اين كشور ومجاب ساختن دولت تركيه به قبول واقعيت ضرورت همزيستي كردها وتركها در يك كشور واحد پيش مي‌رود. به اين دليل است كه دوباره خواني هسته‌‌هاي مركزي نظارت اوجلان در دادگاهي كه براي او ترتيب داده بودند بسياردرس‌‌آموزاست .نه فقط براي ارتش ودولت تركيه ,بلكه بيش از همه براي سياستمداران جمهوري اسلامي كه هنوز مي‌كوشند با تفنگ وگلوله با كردهاي ايران صحبت كنند ,از تروروقتل رهبران آن اعلام پشيماني نمي‌كنند ,وبه جستجوي يك راه حل ملي براي همزيستي كرد وترك  و فارس درايران واحد نمي‌‌انديشند.نه تنها چنين نمي‌كنند, بلكه معضل ديگري را علاوه برمعضلي كه كردهادر عراق وتركيه داشته ويا دارند افزوده است وآن تحميل مذهب شيعه وقوانين فقه شيعه به مردم اهل سنت كرد ايران است. يعني ستمي نه تنها قومي وملي ,بلكه مذهبي نيز! درآنسو , يعني در اپوزيسيون كرد ايران نيز هنوز انديشه‌هايي بر مبناي انديشه‌هايي ملا مصطفي بارزاني حاكم است . سخنان واعلاميه وبيانيه‌هاي رهبران كرد ايران هنوز از ادبيات دهه 60 ارتزاق مي‌كند ,درحاليكه حق با اوجلان است. بزرگترين ضعف دولتهاي متجاوز به حقوق مليتها و خلقهاي يك كشور  "دمكراسي" و"حقوق بشر" است .دفاعيات اوجلان را يك بار ديگر بايد خواند,نه تنها كردها, بلكه فارس‌‌ها وترك‌ها وبلوچ‌ها و...

ازدفاعيات او كه به فارسي برگردانده شده ,چكيده‌اي را به عنوان فرازهاي مهم دفاع او برگزيده‌ايم كه در زير ميخوانيد .توجه به اين فرازها نه دولت تركيه وكردهاي اين كشور ,كه فارسها وحكومت مركزي ايران وبه تبع آن, كردها وغيركردهاي ايران راهم شامل مي‌شود.

اوجلان گفت:"... اين نكته كه  pkk  تا چه اندازه از لحاظ قانوني مسئول اعمال و ديدگاه فكري خويش است ,زياد در‌خور اهميت نيست. بخش اعظم مسئوليت موقعيتي كه حزب ما دارد باز مي‌گردد به رفتار وموقعيت همه كه در اين جامعه زندگي ميكنند و پ.ك.ك نيز در ميان آنهاست. مسئوليت نحوه مقاومت ومقابله باسركوبي كه ما با آن روبروهستيم نيزبه همين رفتاروموقعيت برمي‌گردد.

دريك جامعه دمكراتيك يا دردرون ساختار يك دولت دمكراتيك ,فرماسيون ‌هاي اجتماعي وياافرادي كه خواهان تحول هستند چنين بي شمارتن به خشونتي از اين گونه نمي سپارند كه ماشاهدش هستيم.درچنين جامعه‌اي برنامه وشعارهاي يك جنبش به اين شكل جنبه خشونت آميز پيدا نمي‌كندوهدف هم جدايي نخواهد بود.

 

 

تغييرات,پس ازفروپاشي

 

تغييروتحولي كه اكنون درحزب كارگران كردستان به وقوع پيوسته ,نشانه بن‌بست نيست,بلكه يك ضرورت است .فروپاشي وانهدام نظام سوسياليستي شوروي دراواخر دهه 80 ازنظر تاْثيرگذاري كمتر ازنقش انقلاب فرانسه در200 سال قبل نبود ,ياحداقل از جنبه تاْثيرگذاري برتحولات دمكراتيك به همان اندازه موْثربود.

همان گونه كه انقلاب اكتبر مهم‌ترين عامل موْثرخارجي در تاْثير گذاري برجنبش آزادي بخش تركيه بود,به همان گونه فروپاشي وانهدام آن نيز باعث شدكه كشورهاي ترك زبان ازقيدوبندهاي سياسي دوران جنگ سردرهايي يابندوراه دمكراتيزه شدن رادرپيش بگيرند.آنچه كه تامل برانگيزوتعيين كننده است اين است كه تجارب اوليه جمهوري خواهي درتركيه ,زماني برجنبش دمكراتيك آن تاْثيرداشت ,باوجودآنكه خود درشرايط سخت قرارداشت.از آن زمان تا كنون بافت اجتماعي وسياسي تركيه تغييرات چشمگيري به خود ديده است وظاهرخودرا عوض كرده است .درآن دوران جبهه جوانان به دو اردوگاه چپ وراست تقسيم مي‌شد.جوانان عموما به شيوه‌هاي آنارشيستي متوسل مي‌شدند.آنها بامعني ومفهوم دمكراسي آشنايي نداشتند.برنامه وعملكرد pkk نيزمتاثرازديدگاهي چنين دگماتيك وايدئولوژي جنبش جوانان آن دوران بود.ساختارسازمانها درتركيه هماننداكثرسازمانهاي ديگردرجهان,طي دهه 90تغييرات چشمگيربه خودديده است.اين تحولات امروزمشهودندوبدون شك درآينده هم شاهدتحولات ديگري خواهيم بود .حزب كارگران كردستان نيزباوجوددرگيربودن دريك مقاومت خشن وپيچيده نظامي بايدازپيشرفتهاوتحولاتي تابعيت كند.به همين دليل است كه من از برنامه‌هاوشعارهاي تبليغاتي گذشته pkk فاصله گرفته

( پيش ازدستگيري ) براي رسيدن به ديدگاههاي نوين فعاليت كرده‌ام .اين تحولات را نمي‌توان بن‌بست تلقي كرد,بلكه اينها نشانه مصمم بودن درپيكارسياسي واعتمادبه نفس يك حزب سياسي است.آنچه كه قابل انتقاداست ,اين واقعيت است كه اين تغييروتحولات به تاخير افتادوبه موقع خودوباروشني كامل فرمولبندي نشد وفرصت نشدتادركنگره‌ها واسنادحزب كارگران كردستان انعكاس پيداكند.اما,اين غفلت وتاخيرازضرورت آن نمي‌كاهد,چراكه اين تغييرات انكارناپذيراست.

من اين مسائل راپيش ازدستگيري‌ام مطرح كرده بودم.زماني كه به اروپا سفركردم,ازاين سفربه عنوان كوششي(ازطرف كردها) براي تاسيس دولت كردنام بردم.همان زمان مواضع بالارا نيزبيان كردم.

جدايي خواهي برخلاف ادعاهايي  كه مي‌شود بخش اعظم بينش ومواضع من نيست.اگرچنين بودبايد درديدگاه‌هاي من عدم انسجام مي‌يافتيد,درحاليكه ,باتوجه به نظرات وديدگاههاي عمومي من دررابطه باخواستهاومواضع كردها دراين چندسال گذشته ( پس ازفروپاشي) نمي‌توان نوعي بي‌انسجامي درمواضع من مشاهده كرد.وقتي من ازپروسه  تاسيس دولت محلي سخن مي‌گويم,اين نشانه آن است كه من برروي يك واقعيت بزرگ انگشت گذاشته‌ام.اين خلاف آن سياستي است كه درآن انسان بخواهد قدرت رابراساس تجزيه طلبي كور استوارسازد.سياست دوم است كه كاررابه بن‌بست مي‌كشاند.اينهاازنظرمن حقايقي است آشكار.در درون ساختاردولت جاي خودرابازكردن وكسب كردن قدرت سياسي براساس مشاركت به شيوه‌اي دمكراتيك درچارچوب تركيه ,خوديك جريان تاريخي خواهدبود.باوجودتمام معضلات وموانعي كه دراين رابطه وجوددارد,بايد قدم به قدم راه اين جريان هموارشود.ما,دركشورهاي توسعه نيافته وهمينطوردرجنبش كرد, با نوع بسيار خطرناكي ازخصائل عقب افتادگي قدرت روبرو هستيم .يعني شقاوت واستبداد فئودالي ورهبري عشيره‌اي.همين مسئاله درطول مبارزه آزادي خواهانه دربسياري ازجوامع عقب افتاده ,براي مثال درآفريقارخ داده است وهمچنين درتاريخ گذشته تمامي ملتها,ازجمله همين ويژگي فرماسيونهاي اجتماعي كردي رابه شيوه‌اي وسيع درشمال عراق شاهديم.دوراه ودونتيجه تاريخي درپيوند ميان تركيه, كردها و قيام كردهاوجوددارد.

تاكنون عدم اتخاذيك ديدگاه علمي_دمكراتيك درارتباط بامسئله كردها عامل اساسي بوده است كه تركيه ازلحاظ داخلي نتوانسته دمكراتيزه شودويا بتواند نقشي را كه مي‌بايست درروا بط خارجي  داشته باشد را ايفاكند.اين مسئله ازبدوتاسيس جمهوري تركيه تاكنون جريان داشته است .تا كنون مسئله كردها عبارت ,بودازقيام وسركوب ازهردوطرف,بدون آنكه هيچكدام ازدوطرف مسئله ازتجارب خوددرس گرفته باشند .هردوطرف تنهابيشتروبيشتردربرابرهم قرارگرفته‌اند.نه در موردتحليل علت قيام ونه دربرخوردبا قيام ديدگاهي علمي وجودنداشته‌ است .ترس دوجانبه,مصالح اقتصادي يامصالح سياسي روز,پيوسته آنچنان فشاري واردكرده كه نه تنها هيچ نتيجه‌اي حاصل نشده‌,بلكه برعكس ,بركل مسئله هم تاثيرگذاشته وابعادآن را وسعت بخشيده است.بعضي مواقع اينگونه تصور شده كه بايك سركوب تندوخشن مي‌توان قال قضيه راكندوبرخي اوقات نيزبادادن امتيازبه يك فئودال يايك رهبرعشيره ,يايك رهبرمذهبي تا اندازه‌اي وضع را آرام كرده‌‌اند.

درمواردي هم فكرميكرده‌اندكه همه چيزرا از راه  تامين بعضي از امكانات آموزشي وپيشرفتهاي اقتصادي مي‌توان حل وفصل كرد .ازانجايي كه تمام اين كوششها به شيوه‌اي گسترده برمبناي انكارهويت كردها پايه ريزي شده بودند,حتي حركتها وجنبشهاي نسبتا كوچكي راهم كه بامطرح كردن هويت ملي به ميدان مي‌آمدند راديكال ناميدند وآنهارانيز محكوم مي كردند.

 

 

آينده وزمينه‌هاي گسترش جنگ

 

دررابطه باآينده, اگرراه مصالحه توسط دولت تركيه برگزيده نشود احتمال ميرود تركيه به خطرناك ترين  منطقه جنگي درجهان تبديل شود.به اين دليل كه دراينجا

( تركيه) مسائل دربرابر هم قرار دارند.شمال عراق مي‌تواند نمونه كوچكي باشد.اين پيش‌بيني كه اين وضعيت به كجا خواهد انجاميد كار بسيار مشكلي است.بعيد نيست كه الترناتيو جديدعربي,چه صدام براريكه قدرت باشد ياكس ديگري جانشينش شده باشد ,ازراه توسعه بخشيدن به روابطي كه امروزه آنهاباحزب كارگران كردستان دارند ,درسطح امروزي يابيشتر از ان ,براساس اختلافاتي كه با تركيه دارند ,به مداخله برخيزند .اگر درگيري مسلحانه مابين جنبش كردوتركيه شدت يابد,كشورهايي يافت مي‌شوندكه باكردهاهمكاري نمايند وبخصوص دراختلافات خود باتركيه ازحزب كارگران كردستان پشتيباني  كنند.طبيعي است كه چنين اعمالي روبه گسترش خواهدگذاشت.بايد ايران رابه مثابه يك عامل اساسي در تداوم بخشيدن به قضيه مسلحانه ,به دليل اختلافات سنتي كه باتركيه دارد به حساب آورد .ايران دراين ميان به حزب الله ,كردها وحزب كارگران كردستان تكيه خواهدداد.فاكتور ديگري كه ممكن است جنبش مسلحانه راگسترش بخشد ,همكاري كردهاي ايران,عراق,سوريه وقفقاز ؛ودرواقع كردهاي سراسر جهان است .اين ملت پراكنده ممكن است متحد شود والبته حزب كارگران كردستان دراين راستا تا حد رضايت بخشي توفيق داشته است .شرايطي بوجود آمده كه با اتكاي به آن مي‌توان امكانات ملت را از لحاظ تداركاتي , نيروي انساني, منابع مالي و روابط درتمام نقاطي كه كردها درآن زندگي مي‌‌كنند,مورد استفاده قرارداد .اگر ما شرايط جغرافيايي وپشتيباني بي دريغ كردهاي تركيه وهمچنين اعضاء وهواداران pkk درزندانهارادرنظربگيريم,آسانتر ميتوانيم پيامدهاي خطرناكي را كه مسئله  مقابله باخواست‌هاي كردها با خود به دنبال خواهد آورددرك كنيم. اين يك واقعيت جامعه‌شناسانه است كه وقتي مشكلاتي روند تاريخي خود را پيموده‌اند راه‌حل مناسب خودراپيداخواهندكرد.پافشاري برادامه مشكلات ونيافتن راه چاره, ويراني‌هاوخرابي‌هارادوچندان مي‌كند.اين شرايط به نقطه‌اي خواهدرسيدكه جامعه ودولت (حكومت) ديگرتحمل آن را نخواهدداشت.آنچه كه از طرف تركيه واكثرقدرتهاي مهم جهان هم مشاهده ميشود وبرسرآن بحث وگفتگودرجريان است ,اين است كه اين محاكمه ميتواند سرآغازي باشدبراي پيداكردن يك راه حل .من بااين نظرموافقم ومي‌خواهم نتايج محتمل يك راه حل را در زير فرموله كنم:

1 –شرايط دشواري كه هرروزبيشترگسترش مي‌يابد وازهرطرف قضيه را درهاله خودقرارداده, بي معنابودن وعدم كارايي راه حل نظامي واسلحه رابيش ازهروقت دبگربه اثبات رسانده است.مادراين راه جزويراني بيشتر نتيجه‌اي نخواهيم گرفت.همان آزموني كه درتمام روش‌هاي مسلحانه ديگركه ريشه درمشكلات ومعضلات اجتماعي دارندديده شده است .كوشش براي ازبن‌بست خارج شدن وپيداكردن راه حل‌هاي كوتاه يادرازمدت ,محدود يا نامحدود,محافظه‌كارانه يا راديكال ,يادرنظرگرفتن طبيعت مسئله انجام مي‌گيرد.اگرهيچ توجهي به تعهدات سياسي واخلاقي نشود, فساد وفروپاشي همراه با قهرو سركوب وحتي كشتار دسته جمعي همراه مي‌شود.احساسات وعواطف انتقام جويانه ,درقيام وسركوب سيماي بي معني آن رابه ما نشان مي‌دهد.

 

 

 

درراه دمكراسي

 

امروزشايد بركسي پوشيده نباشدكه حزب كارگران كردستان ازبدوپيدايش خودتاكنون جنبشي بوده درراه بدست آوردن دمكراسي وحقوق فرهنگي وهمواره عليه قيدوبندهاي ساختارحقوقي حاكم بركشورمبارزه كرده است .به همين دليل ,عليرغم غيرقانوني اعلام شدن pkk نميتوانيم مشروعيت اخلاقي وسياسي آن را انكاركنيم.آنچه كه بايدبه همه مردم ومليتها داده شود, چيزي است كه دراكثرنقاط جهان داده شده است.يعني طبيعي‌ترين حقوق دمكراتيك وفرهنگي كه بخشي ازآنها, همين امروز نيزدرعمل پذيرفته شده است.اين همان چيزي است كه من آنرا راه حلي ساده وآسان براي برون رفت از مشكل نام نهاده‌ام.اگرمسئله كردهابه شيوه‌هايي كه ذكرشد,حل نشود, خسارات, ويراني‌هاوخطرات بيشتري آينده تركيه رافراخواهدگرفت .اينجاست كه گفتم صلح آسان‌ترين ودرعين حال دشوارترين راه حل است.اين رادرمقابل چشمان خودتصوركنيدكه درصورت صلح, هزينه‌هاي بسيارگزاف ارتش درخزانه باقي خواهد ماند, ازدرد ورنج وخسارت وازدست دادن عزيزان جلوگيري خواهدشدوهمچنين لازم نيست به قدرتهاي خارجي امتيازداده شود ,بلكه با نيرووقدرت باآنهامقابله مي‌شود.پروسه‌هاي اقتصادي, سياسي, اجتماعي  و فرهنگي توسعه پيداخواهندكرد.باغلبه برمشكلات داخلي جايگاهي كه امروز تركيه درمناسبات خارجي ازدست داده ,دوباره به دست خواهد آورد .قبل از هرچيز تركيه درمناسبات بااروپا ميتواند نقش مهمي رادرمنطقه برعهده بگيرد .تمام اين دستاوردها ازنزديك باوضعيت دشواركردستان گره خورده ‌اند.تركيه ميتواند توانايي أنرا بدست  آوردكه در مقابل تهديدات خارجي به خوبي مقابله كند.تهديد‌هايي كه اكنون استراتژيك هستند .اين چيزي است كه من آنرا بدست آوردن آينده نام نهاده‌ام.وقتي حزب كارگران كردستان ديگر تهديدنظامي نباشد, طبيعتا تهديد سياسي هم نخواهدبود.بجاي آنكه تهديدي براي اتحادويكپارچگي كشور باشد ,نيرو وامكانات آن دراختياركشور قرار خواهد گرفت.به همان اندازه هم ديدگاههاي ضد دولتي نيز كارايي خود راازدست خواهد داد. صلح تنها ازراه پيوندي دوستانه تحقق خواهد يافت,چنين برخوردقاطعانه‌اي براي تركيه حياتي است .بعضي ازتضادها ايجاب مي‌كنندكه درمناطق كردنشين پيشرفتهايي ازنظرفرهنگي, اقتصادي, اجتماعي  وروند دمكراتيزه كردن انجام گيرند .اين راهي است علمي براي رسيدن به راه حلي كه در آن مشكلات درك شوند. علمي‌ترين راه حل مسئله كرد به تحقق حقوق دمكراتيك وفرهنگي  تا آنجاكه به شريط تركيه ومفادقانون اساسي ان بر ميگردد ,پيوندخورده است .باسركوب به هيچ جايي نخواهيم رسيد وخودرا ازشرايط دشوار و بن‌بست نجات نخواهيم داد.بايد هويت دمكراتيك وفرهنگي راعميقا درك كرد,اينها باهويت سياسي متفاوت هستند.آن هويتها عبارتند ازحق شهروندي آزاد, اتحادي دمكراتيك براساس جامه‌اي آزاد, كه دراكثركشورهاپياده شده است.اساس حقوق فرهنگي آموزش زبان كردي دركنارزبان تركي است.درواقع قانون اساسي بايددراين جهت تغييركندكه مشخص سازدبراساس كدام احتياجات , انسان ملزم به يادگيري هر دوزبان است.ممنوع كردن زبان انحراف ازقانون  وپايمال كردن قانون اساسي است.بازشدن يك منفذ دمكراتيك برروي مشكلات تركيه بسيارمهم است.هرملتي وقتي تجربه كند مصالحش درچارچوب اتحاد كشورودولت ضمانت شده است ,ديگرفكرجدايي به سرش نخواهدزد.به هرنظم ونظام اجتماعي كه درتاريخ مراجعه كنيد,ميوه وثمره يك دوره معضلات وتضادهاي اساسي اجتماعي است.به همين دليل است كه من اعتقاد دارم نتيجه قيام كردهابه يك نظم دمكراتيك اجتماعي درآينده تبديل خواهد شد.جمهوري تركيه همانند يك دولت حقوقي , اجتماعي, لائيك  و دمكراتيك كه ملزم به رعايت حقوق بشر است,ناچاراست قانون اساسي خودرا براساس معيارهاي نوين جهاني حقوق بشرتغييردهد.آزادي‌هاي بيشتررابپذيردودرگسترش آنهابكوشد.مانع ديگري كه درموردآزادي بيان وجوددارد , مسئله بيان است .بندهايي ازاصول قانون اساسي تركيه بايد تغيير كنند.ازجمله اين بندماده 26 قانون اساسي كه مي‌گويد""هيچيك از زبانهاي ممنوع شده نبايد براي بيان وپخش عقايد مورداستفاده قراربگيرد."دركجاي معاهده حقوق بشر كه اروپاخودراملزم به رعايت آن مي‌داند وتركيه مي‌خواهددركنارآنها قرارگيرد, چنين بندي وجود دارد و يا اروپاآن رامي‌پذيرد؟شمادركجاي اعلامه حقوق بشر مي‌توانيدپيداكنيدكه چه زباني براي اعلام وپخش عقايدمي‌تواند مورداستفاده قرارگيرد وچه زباني نمي‌تواند؟ "" ...

 

نشريه ( راه توده )  شماره  127

 

 

 

  ده‌نگ‌وباس

  سیاسه‌ت

  كۆمه‌ڵایه‌تی

  هونه‌رو ئه‌ده‌ب

  ژنان

  زانست

  نێونه‌ته‌وه‌یی

  ئاگاداری

 

 

 

[Mediya 2000 - 2004 © Copyright]